Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


دلم دیگر دلتنگ ش نباش... مگر جمله اخرش را فراموش کردی؟(دیگر هیچ چیز بین ما نمانده)

دختری به کورش کبیر گفت: من عاشق شما هستم...کورش به او گفت:لیاقت تو برادر من است

که از من زیبا تر است و پشت سرت ایستاده است...دختر برگشت و کسی‌ را پشت سر خود ندید

کورش به او گفت اگر عاشق بودی، پشت سرت را نگاه نمی‌‌کردی...!!!.

+نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1398برچسب:,ساعت15:9توسط asma-jan | |

شانس؟

چیزی است که وجود ندارد!

خوشبختی؟

چیزی است که برای بالایی هاست!

زندگی؟

چیزیست که تا کنون نکرده ام!ش

بدبختی؟

از زمان کودکی تاحالا داشته ام!

بی کسی؟

چه بگویم؟این هم بامن بزرگ شده!

مرگ؟

تنها آرزویی که دارم!!!

شما چطور؟

+نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت14:41توسط asma-jan | |

 

میدونم  دوستم نداره....

میدونم بامن نمیمونه ...

میدونم قلب اون یه جای دیگست و واسه اون میزنه!!

اینارومیدونم ....ولی بازمیخوام شاهد خوشبختیش باشم ...کنارش باشم .

.هرچندمیدونم مال من نیست ...حتی دیدنش ازدوردست هاهم برام لذت بخشه..!

نمیدونم میدونست دوستش دارم یانه!!!کاش دوستم داشت ؟!

من که اونو صادقانه دوست داشتم...!؟

میخوام که عشقم پیش کسی باشه که دوسش داره و خوشحاله ..

.من هم به خوشحالیش  راضیم ...

قلب پاره پاره من مهم نیست...

مهم عشق منه..!

 

+نوشته شده در دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:,ساعت14:38توسط asma-jan | |

دســــتــــانــتــــــــــــــ را بــــه مـــنــــــــ بـــــــده...

بـــیــا دورشـــــــویـــم...

از هــــر چیــــــزیـــــــــــ کــه بــاعــثــــ جدایـــــــــــــــــ منــو تـــوســتــــ...

امــشــبــ فــقـط دســـتــانــــ نـــوازشــگر تـــو مـــرا ارام میـــکنـــد....!

+نوشته شده در دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:,ساعت14:23توسط asma-jan | |

سلام...اره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم

اره من قولی بهت دادم که تا تهش بمونم

تو ولی این روزا سرد شده نگاهت

راه زنا زدن به راهت؟اما من چی؟

من فقط یکم شکستم...

خوب به من نگاه کن میبینی؟

من هنوز همون دیووونه هستممممم....

 

+نوشته شده در شنبه 13 مهر 1398برچسب:,ساعت16:50توسط asma-jan | |

عــآشـقـآنـهـ هــآیـم بــآ تــآر و پــوבے از عـمــق وجــودم

تــمـــآمـش بــآ نـگــآهـتــ 

حــسـرتے از جـنـس جـاوבآنے شـב  

 

+نوشته شده در شنبه 13 مهر 1392برچسب:,ساعت16:45توسط asma-jan | |

عشق هایت را مثل
کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی،
که عشق برایت این چنین است !
و من می خندم
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 13 مهر 1392برچسب:,ساعت16:14توسط asma-jan | |

جــآے خالیَتـــــــــــــ آنقــــَدر بُــــزُرگـــــــ شُـــده
که حَـتـــــے مــــے شَـــــــــوَد دَر آنـــ ــــ
زِندِگـــــــــے کَرد…

مـی آیــم
دردهـایـم را روی ایــن صفحـ ه ی مجـازی مینـویســم
ولی هیچـوقتـــ هیچ کس نفهمید
مـن اینهـا را واقعـی "درد" میکشــم ..

دلتنگیم را دوستـــــــــــ

دارم

یادگــــــارِ

کســــــــی اســـــت

که

دوســــــــــــــــــــــــــــتـش داشتم

امّــــــا

کنارم نیــــــــست

ميدوني اوج تنهايي کجاست؟

اينکه ليست مخاطباي گوشيتو هي نگاه کني،

و کسيو واسه دردول پيدا نکني...

 

 

بی شک " آغوش تو " هشتمین عجایب دنیاست...

واردش که میشوی زمان بی معنامیشود...

هیچ بُعدی ندارد !!

بی آنکه نفس بکشی روحت تازه میشود !!

تمام ثروت دنیا را به یک وجبش نخواهم بخشید... ♥

 
 
 
 

خودآ جونی

 

میشه خیلی ناگهانی و ناغافل

 

به دلش بندازی که بی نهایت دلم برایش تنگ شده است ؟

 

این روزها خیلی می خواهمش ... 

 

 

 

پس با تمام وجودم عشقت را فريــــــــاد ميزنم تا همه دنيا بدانند دوستت دارم

+نوشته شده در جمعه 12 مهر 1392برچسب:,ساعت16:30توسط asma-jan | |

خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداحـــــــــافـــــظـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1398برچسب:,ساعت12:15توسط asma-jan | |

من عاشقانه هایم را

 
روی همین دیوار مجازی می نویسم ! 
 
از لج تـو . . . 
 
 
از لج خـودم . . . 
 
که حاضر نبودیم یک بار 
 
این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !
961bf411f8c482843d36e123a11639eb-425

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,ساعت12:15توسط asma-jan | |

مــن کـه خــدا نیـستـــم بـگــم :

"صـــد بــار اگــر تـوبــه شکـستــی، بــاز آی ..." !


رفــتـی : ... "بــــه ســــــــــلامـــــــــــــت"...

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,ساعت12:10توسط asma-jan | |

بــــــــــــــــــعضی ها را در جوب بایــد شــست،

تــا لــجن ها هَمه خوشحــال شــوند کــه

کــَـثیف تـــر اَز خوُدشــان هَم هــَست!!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,ساعت11:49توسط asma-jan | |

قیافه پسرا وقتی دارم از جلوی دخترا رد میشن!!!!!!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,ساعت11:48توسط asma-jan | |

 

بـآرآטּ ڪــہ مے بـ ـآرد ؛

 

دلـــ♥ـــــم بـ ـرآیــت تـنـگ تـ ـر مے شــود ؛

 

رآه مے افـتـــــم  بـدوטּ چـتـــــ☂ــــر

 

مـטּ بـغـــض مے ڪـنـم

 

آسمـ ـآטּ گــریــہ...

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,ساعت11:28توسط asma-jan | |

به سلامتي اونايي كه هزارتا خاطرخواه دارن...

ولي دلشون گير يه بی معرفته...!!!

 

Image Hosted by Free Photo Hosting at <a href=


 

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت14:15توسط asma-jan | |

خاطراتم

 

 

 

 

شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم

 

و تو...

 

آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت14:12توسط asma-jan | |

 

 

 

 

 

 

من به قلبم افتخار می کنم

 

با آن بازی شد !

 

زخمی شد !

  

به آن خیانت شد !

 

سوخت و شکست !



اما به طریقی هنوز کار می کند . . . !

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت13:58توسط asma-jan | |

هیچوقت فکرنمیکردم که بودنم به بودن یکی اینقد وابسته باشه

 

که وقتی هست خنده رولبام باشه

 

و

 

وقتی نیست

 

اشک رو چشمام

 

کاش میدونستی بی تو چه زجری میکشم

 

ای کاش همه اینا فقط یه خواب بود

 

که وقتی بیدارمیشدم

 

میدیدم که ترکم نکردی

 

میدیدم واسه همیشه مال منی

 

ولی مجبوم فقط بایادت و خاطراتمون به اجبار نفس بکشم

 

ولی عشقم

 

من هیچوقت ناامید نمیشم

 

همیشه چشم به راه برگشتت میمونم

 

نمیدونم شاید یه روز از رفتنت پشیمون شدی!

 

پشیمون شدی و برگشتی پیشم

 

ولی میدونی از چی میترسم؟

 

اینکه یروزی بیایی که من دیگه نباشم

از این دنیای بی وفا رفته باشم!!!!!!!!!!!

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت13:35توسط asma-jan | |

اجـــــــازه خدا؟؟

 

می شه من ورقـــــــه مو بدم؟

می دونم وقت امتــــــــــــ حان تموم نشده
ولی من دیگـــه خسته شدم!!

خدایا


می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ....


+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت11:47توسط asma-jan | |

شايد تنها کسی نيستم كه دوستت دارم
اما .... 
"كسی هستم كه تنها تورو دوست دارم" 
.
.
.
.
.
و این
تنها تفاوتِ من با آدمای دور و بَرِته !

و تو نمیتونی بفهمی که چی میگم . . .

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت11:44توسط asma-jan | |

 

 بَهــاے سَنگیـــنــے دادم

تــا فَهمـــیـدم

ڪـَســے را ڪـہ "قـَـصـد" مــانـدن نـَـدارد

بــایـد راهــے ڪـَــرد !

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت11:41توسط asma-jan | |

 

میگویندساده ام

می گویندتومرابایک نگاه

بایک لبخند

به بازی میگیری

میگویندترفندهایت شیطنت هایت ودروغهایت را نمیفهمم

می گویند ساده ام

اما من فقط دوستت دارم

همین

ونها این را نمیفهمند

+نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,ساعت11:35توسط asma-jan | |

من اگراشک به دادم نرسد می شکنم...

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم...

بر لب کلبه محصور دلم

من در این خلوت خاموش سکوت

اگر از یادتو یادی نکنم می شکنم...

اگر از هجر تو آهی نکشم تک وتنها به خدا می شکنم...

به خدا می شکنم...
tab92 (45)

+نوشته شده در دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,ساعت14:56توسط asma-jan | |

پسرى كه ازت نپرسه كجا میرى؟
كجا میاى؟
بهت زنگ نزنه زود میرى خونه...
نگه رسیدى زنگ بزن...
نگه روسریتو بكش جلو...
... روزى چند بار زنگ نزنه...
جلوى آشناهاش دستتو سفت تر نگیره...
نگه فقط پنج دقیقه بیاد جلو در ببینمت...
نبرتت زیر بارون قدم بزنید...
نبرتت برف بازى...
واست لوشك و پاستیل و عروسك نخره...
مرد نیست.....

+نوشته شده در دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,ساعت14:52توسط asma-jan | |

عاشـــــــــــق شدن چیز ســـــــــاده ایست ….

آنقــــــــــدر که همه ی انسانهــــــــــا تـــــــــوان تجربه کردن اون رو دارنــــــــــد !

مهم عاشــــــــق ماندن است ؛

بی انتــــــــــها

بی زوال

تا ابــــــد ؛

بی منـــــت … !!!

+نوشته شده در دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,ساعت14:50توسط asma-jan | |

گوش کن...صدای نفسهای پاییز میاد

نگرانی هایت را از برگهای درختان آویزان کن...

چند روز دیگر میریزند....دلت پیوسته شاد باد!!

 

❤استاتوس عاشقانه❤ / http://shabkok.lxb.ir

+نوشته شده در دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,ساعت14:49توسط asma-jan | |

دنیــافهمیــد خیلــی حقیــراست

 

 

 
وقتــی گفتــَم یـِـک تــار مویــَـت را بــِه او نمـــی دهــَـم

 

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت14:39توسط asma-jan | |

بـــــــــــــر ­ و!!!!
ترس از هیچ چیز ندارم
وقتی یقین دارم بیشتر از من
کسی دوستت نخـــــــواهد داشت
بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد
بــــــــــــرو ­ !!!!
ترس برای چه؟؟
وقتی می دانم یکــ روز تُف می اندازی به روی تمام آن هایی که
به خاطرشــــان من را از دست دادی...

 

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت14:37توسط asma-jan | |

 
love_fire.gif
همیشه وقتی دلتنگ میشوم
باران می بارد
بگذار این بار باران دل تنگ شود و من ببارم

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت14:28توسط asma-jan | |


 

خـوابــ دیـدمــ کــنــارتـــ جــان دادمــ 


تـعـبـیـرش کـردنــ کــه:


 تــا ابــد پـیـشـم مـیمـانـیـــ 


نــمـیــدانـسـتـم خـیـالـتــ را مـیـگویـنـد؛


نــه خـودتـــ را  !! ...

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت14:16توسط asma-jan | |

بــه سـلامـتی هـر کـس کـه درونــش داره ميســوزه... 

 

امــا تـرجيــح ميـده لبهـاش و بـدوزه!!!

 

.8cj49wo7ja9zrrhc0fs.jpg

 

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت14:9توسط asma-jan | |

تقصیره ما نیسـت!
مقصر شما پسـرایید!
که دیگه دخترای ساده رو نمیپسندید
همین شما که دم میزنید که دختر خوب وجود نداره

خودتون تو خیابون که عملی میبینید دلتون غش میره میگید جــــون چه دافــــی !
تقصیر خودتونه لـیاقت ندارید
همـــین شمـــا هستید که یه دختر ساده میبینید بهش میگید
اومل !!
تقصیر مــــا نیســــت
تو هنوز رشد نکـــــردی ...
دخـتر پــاک و سـاده زیـــــاد هــس
تـو چشمات کور شده !

 

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,ساعت13:28توسط asma-jan | |

در همین حوالی کسانی زندگی می کنند که تا دیروز می گفتند:

"بدون تو حتی نفس هم نمی توانم بکشم"

ولی امروز...

در آغوش دیگری نفس نفس می زنند

 

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,ساعت15:48توسط asma-jan | |

ان لحظه که دلتنگ یارم می شوم

  خود به خود هوس باران را میکنم.

آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود

  هوس یک کوچه تنها را میکنم.

آن لحظه است که دلم میخواهد تنهایی در زیر باران

 بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم.

قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از

قطره های باران….

 خیس تر از آسمان و درختان.

آن لحظه که خیس خیس می شوم ، دلم میخواهد

 باز زیر باران بمانم ، دلم نمیخواهد باران قطع شود

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,ساعت15:46توسط asma-jan | |

؟؟؟
یادم باشد به سهراب بگویم
عشق دیگرصدای تپش قلب ها نیست
صدای فاصله ها نیست!!
صدای فنر تخت هاست...

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,ساعت15:37توسط asma-jan | |

اشتباه من این بود ....
هر جا رنجیدم ، لبخند زدم ....

فکر کردند درد ندارد ، محکم تر زدند ...

 

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,ساعت8:35توسط asma-jan | |

یادت باشد غم برای خوردن زیاد داشتم...

 

 تو هم برایم لقـمه گرفتی!!!!

اونقدر حالم این روزا بده که حوصله خودمم ندارم چه برسه وبلاگم...

اما آخرشم هرچی تنهاتر میشم بیشتر یاد اینجا می افتم...

انگار تنها جائیه که دارم...

کاش میشد دستامو بذارم تو جیبمو تا صبح تو خیابونا راه برم...

کاش میشد به جای این همه بغض ، بلند بلند گریه کنم...

کاش یکی بود باهاش حرف بزنم...

کاش یکی بود میپرسید لعنتی چه مرگته؟...

همش کاش...کاش... کاش...

لعنت به این زندگی...

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1398برچسب:,ساعت8:26توسط asma-jan | |

”سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “


چـه جمـلـه ای !


پــــُر از کـلیـشه …


پـــُـر از تـهـوع …


جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :


” ســرد اسـت “…


یـخ نمـی کنـی …


حـس نـمی کنـی …


کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه


چـه سرمایـی را گـذرانـدم …

 

+نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,ساعت8:4توسط asma-jan | |

 

http://www.miyanali.com/usr/pastil2/gal199.jpg?387251191

و تو ای فرشته دوزخ خیانت :


تا کدامین سرزمین جنهمّی اسب خیانتت را چهار نعل می تازانی ؟

+نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,ساعت15:34توسط asma-jan | |

 

باشي يا نباشي .. اين شب سر ميشود !

اما اين شب كجا و آن شب كجا؟!

ديشب با خدا دعوايم شد / باهم قهر كرديم

فكر كردم ديگر مرا دوست ندارد / رفتم گوشه اي نشستم / چند قطره اشك ريختم

و خوابم برد / صبح كه بيدار شدم مادرم گفت:

نميداني از ديشب تا صبح چه باراني مي آمد...

براي چشمانم

نماز باران بخوان...

بغض كرده...

ابريست...

اما نميبارد...

دودي كه از دهانم بيرون مياد دود سيگار نيست !

قلبم سوخته...

+نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,ساعت14:37توسط asma-jan | |

 انقدر بر کشتی عشقت نشینم تا سحر 

 
یا به عشقت میرسم یا غرق دریا میشوم...........
 
 

+نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:26توسط asma-jan | |

یه وقتایی تو زندگیت میرسه
 
که باید دستت رو بـــزنی زیر چـــــونت
و
 
جریان زندگیــــت رو فقــــــــط تمــاشا کنی
 
بعدشـــــــم بگــــی
 
بــــــــــــــــــــــــ ـــــه درک...
 

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:22توسط asma-jan | |

خدآیــــــــآ ....
 
مے خواهمـــــــــ اعتــــــــراف کــــــنَـم !
 
دیگـــر نمے توآنــــَمـــ ؛خسته  اَمـــــــــ ....
 
مــَن اَمآنتـــــــــ دآر خوبے نیـωـتـم ،
 
" مًـــــرآ " از مـن بگیر .... مآلہ خودتـــــــ 
 
مــَن نمے تــًوانــَم نگهشــ دارم ... !!!
 
 

+نوشته شده در جمعه 15 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:55توسط asma-jan | |

 

تقصیر تـــو نیست
لعنتی !
تو آدم بودی .!
من
خدایت کردم

 

+نوشته شده در دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:,ساعت11:48توسط asma-jan | |

 کاش می شد روی خط سرنوشت

 

روزهای با تو بودن را نوشت..

 

سرنوشت , ننوشت

 

گر نوشت , بد نوشت

 

اما باور کن نمی توان سرنوشت خویش را از سر

 

نوشت! 

 

باز هنگام سحر قلمی از تکه زغالی مانده از آتش

 

شبی سرد

 

میلغزد بر روی تن سرد و بی روح ورق.

 

و باز هم ردی از سوز دل بر روی خط های یخ زده

 

کاغذ مینویسد.

 

وباز قصه پر غصه تکرار  ....

 

روزی درختی بودم تنومند و زیبا ، قدی کشیده

 

و شاخ و برگ تماشایی داشتم .

 

عاشق شدم . . . !!!!

 

عاشق صدای خوش هیزم شکن . . . !!!

 

و تن خود را بی آلایش تقدیم بوسه های درد آور

 

تبر او کردم و چه راحت شکستم ، بی صدا خورد شدم

،

 

چه دیر فهمیدم بی رحم است دل سنگ هیزم شکن

 

و سخت تر تبر او که سوزاند تنم را ، حالا دیگر زنده

 

نبودم

 

درخت نبودم ، در چشمان سرد او فقط هیزم بودم و

 

بس

 

سرنوشتم چه بود ؟

 

حالا که نه درخت بودم و نه سایه ای داشتم و نه

 

ریشه ای

 

نه برگی و نه مهمان ناخوانده ای که بر روی دستانم

 

بنشیند

 

و برای دل کوچکش آواز بخواند و بر خود بلرزد و با

 

آهی سرد

 

دوباره پر باز کند و به اوج برود

 

و چه ناجوانمردانه تکه های خرد شده ام در شومینه

 

رو به چشمانش آتش گرفت و او فقط لذت برد

 

من در آتش میسوختم و او . . .

 

و حالا زغالی بیش نیستم و خطی شدم بر

 

خطوط یخ زده ورق تا شاید ماندگار باشم و همه

 

بدانند

 

روزی درختی بودم تنومند که عشق مرا به زغالی

 

 

تبدیل کرد سیاه و دل سوخته . . .

 

 

 

 

 

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت8:52توسط asma-jan | |

 

 

 

 آدم ها فراموش نمیکنند .........!!!!!

 

فقط دیگر ساکت میشوند .......

 

همین .......!!!!!!!

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت8:51توسط asma-jan | |

 

 

 این روزها حتی اگر خون هم گریه کنی

 

عمق همدردی دیگران با تو

 

یک کلمه است

 

"آخی ........."!!!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت8:46توسط asma-jan | |

گم گشته ام ، ندیده ای مــــرا؟

چند روز پیش از خونه زدم بیرون ...

رفتم ... واسه دلــــم... دل نداشته امـــ....

گم شدم ...تو شلوغی و غم غربت آدمای تنهـــای بی خیال ...

حالا اگه پیدام کردی لطفاْ منو پیش خودت نگهـــدار ....

حوصله خودمـــو ندارم.......

 

مــــال تو .... همش ....

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت18:37توسط asma-jan | |

به بعضیا باید گفت دم از مردونگى نزن …
سنگینه ، سُرفت مى گیره !

 

 +به بعضیا باید بگی :
عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !
“خراب شد تصویرت”

+بدون مخاطب خاص

 

+نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت18:36توسط asma-jan | |




گفتم بیا . . .


گفت پاهایم یخ زده !


و من به پایش سوختم!

گرم شد . . .


رفت به سوی دیگری...

+نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت18:23توسط asma-jan | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد